loading...
کلبه من
علی بازدید : 0 چهارشنبه 23 بهمن 1392 نظرات (0)

 

روایت جالب رضا کیانیان از شب زفاف یک زن و شوهر(+18)

حکایت و داستان | روایت جالب رضا کیانیان از شب زفاف یک زن و شوهر(+18) رضا کیانیان گفت وگویی با ماهنامه صنعت سینما کرده ودربخشهایی از این گفت و گو، گفته خاله وشوهر خاله او بسیار تعارفی هستند و تا آخر عمر در نهایت ادب به هم تعارف می کردند ...
 

مثلا وقتی خاله ام می خواست جلوی شوهر خاله ام چای بگذارد شوهر خاله ام می گفت چرا زحمت می کشید؟ یا خاله ام می گفت قند بیاورم برایتان یا نبات؟ شوهر خاله ام می گفت: راضی نیستم خودم بر می دارم.

کیانیان در ادامه گفته: دوستی می گفت عمه و شوهر عمه من هم در تمام عمر همین قدر تعارفی بودند. من زمانی از عمه و شوهر عمه ام پرسیدم: حاج آقا با این همه ادب و تعارف شب زفاف چه کردید؟

گفت: من و عمه ات را بردند حجله و در را قفل کردند. عمه ات آن سمت نشست و من سمت دیگر. رختخواب هم پهن بود. اما هیچ کدام جرات نداشتیم به هم نگاه کنیم.

بعد از یک ساعتی عزمم را جزم کردم. رفتم به سمت عمه ات و روبنده اش را برداشتم. عمه ات آنقدر خجالت کشید و قرمز شد که من نفسهایم به شماره افتاد و به جای خودم برگشتم.

یک ساعت دیگر گذشت و من عزمم را جزم کرد م و این بار کنارش نشستم و گونه او را بوسیدم. عمه ات هم می گفت: قربون لب و دهنتون چرا زحمت میکشید؟...

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 12
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 20
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 14
  • بازدید ماه : 16
  • بازدید سال : 17
  • بازدید کلی : 53